شما اینجا هستید   |

    علمی ـ پژوهشی : علم الهی به جزئیات از دیدگاه ابن‌سینا و توماس آکوئینی

این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسش‌های بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلاف‌نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده‌اند. در سنت فلسفی‌یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز می‌شود و ابن‌سینا نیز در درون این سنت جای می‌گیرد، علم الهی به جزئیات انکار می‌گردد اما در چارچوب همین مکتب، توماس آکوئیناس در مقام يك متکلم، این علم را برای خدا اثبات می‌کند. از دیدگاه ابن‌سینا میان «ماهیت» و «وجود» به‌عنوان دو مرتبۀ مختلف از هستی، تفاوت بنیادین وجود دارد. واجب‌الوجود علت برای اعطاء وجود به ماهیات می‌باشد و به این دلیل نمی‌تواند ماهیات را در جزئیات آنها بشناسد، چرا که آنها مستقل از او، «وجود» ندارند؛ البته ابن‌سینا علم الهی به جزئیات را از طریق «وجودشان» انکار نكرده است. اما در تصور کلامی توماس از خدا، بمثابه خدای متشخص، انکار علم الهی به جزئیات، منجر به خلل در قدرت الهی می‌گردد. به‌علاوه، در صورت انکار علم الهی به جزئیات، انسان که مخلوق خداست، در مرتبه‌يي بالاتر از خالق قرار می‌گیرد، زیرا می‌تواند جزئیات را بشناسد. آکوئیناس که در اینجا در قامت یک متکلم ظاهر شده، مرز میان فلسفه و الهیات را نادیده گرفته و در اعتراض به ابن‌سینا مي‌گويد کلیاتی مانند «حیوان» و «انسان» نمی‌توانند ملاک تمایز یک جزئی مانند «سقراط»، از دیگران باشند. مقالۀ حاضر به تحلیل و تطبیق دیدگاه این دو فیلسوف در مورد علم خدا به جزئیات می‌پردازد.

کلیدواژگان: خداشناسی فلسفی، علم الهی، علم خدا به جزئیات، مکتب مشائی، ابن‌سینا، توماس آکوئینی

محمد محمودی، حسین کلباسی اشتری

خردنامه صدرا، دوره ۲۸، شماره ۲، زمستان ۱۴۰۱، صص ۸۱-۹۸

برای مطالعه مقاله ایــنــــجــــــــــا را کلیک نمایید

به اشتراک بگذارید : | | |