شکل نهایی فلسفۀ اخلاق ایمانوئل کانت چگونه است؟ آیا همانطورکه شهرت دارد، نظام اخلاقی کانت نظامی خشک، سخت و انعطافناپذیر است و این فیلسوف آلمانی قرن هجدهم در مسیر سلوک اخلاقی، غایت و سعادت را کنار میگذارد؟ چگونه میتوان اصول اخلاقی کانت را در زندگی روزمره اجرا کرد؟ اینها پرسشهایی است که در این مقاله مطرح میشود و براساس تفسیر آلن وود از اخلاق کانت، پاسخهایی عرضه میشود که با نظر متداول درمورد اخلاق کانت تفاوت شایان توجهی دارد. تصویر دقیق اخلاق کانت باید با نگاه به کتاب مهجور مابعدالطبیعۀ اخلاق ترسیم شود که «غایت» جایگاه مهمی در آن دارد. در مرحلۀ عملی نیز کانت فرمول دوم را ترجیح میدهد که در آن انسان غایت فینفسه است و بهعکس تصور عمومی، راهحل اصلی کانت آزمون تعمیمپذیری و نتایج برآمده از فرمول قانون عام نیست. بدینترتیب، عشق و علاقۀ به نیکوکاری و کمک به دیگران نهتنها مانعی بر سر راه اخلاق نیست که کمکحال آن بهشمار میآید.
کلیدواژگان: مابعدالطبيعۀ اخلاق، غايتمندی اخلاق، انسان به مثابۀ غايت فينفسه، انسانشناسي تجربي، تمايل به تكليف، عشق به ديگران
حسین کلباسی اشتری، حمزه حجت حاتم پوری
غربشناسی بنیادی، دوره ۷، شماره ۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۵، صص ۶۳-۱۰۲
برای مطالعه مقاله ایــنــــجــــــــــا را کلیک نمایید