در دهۀ ۱۹۷۰ میلادی میان رئالیستها و پسارئالیستها مناقشهای حول محور دو پرسش مطرح بود؛ هدف معرفتی علم چیست و چگونه میتوان پیشرفت یا توفیق علم را به بهترین نحو تبیین کرد؟ یکی از مهمترین رویکردها نگرش رئالیسم متکی به صدق نظریهها بود؛ پاسخ رئالیستها بر مبنای رویکرد مطابقت با واقع تبیین میشد و تاریخ پیشرفت علم را دلیل این امر میدانستند. در مقابل، برخی نظیر لائودن دو مفهوم توفیق در علم و صدق را از یکدیگر متمایز میکردند؛ لائودن با بهرهگیری از تاریخ فلسفۀ علم رئالیسم معرفتی را از دو نقطه آماج حمله قرار داد؛ اولاً از نظر او مفهوم صدق تقریبی یک نظریه یا پیشروی به سمت صدق دارای تعریفی روشن از جانب رئالیستها نبود، ثانیاً ارتباط میان صدق تقریبی نظریه و پیشرفت علم بهصراحت تبیین نشده است. در این نوشتار دو نقد بنیادین لائودن بر رئالیسم معرفتی تبیین و بررسی خواهد شد.
کلیدواژگان: رئالیسم معرفتی، لائودن، صدق تقریبی، پیشرفت علم
زهره عبدخدایی، قاسم پورحسن، علیاکبر احمدی افرمجانی، حسین کلباسی اشتری
فلسفه علم، دوره ۵، شماره ۹، بهار و تابستان ۱۳۹۴، صص ۷۹-۱۰۰
برای مطالعه مقاله ایــنــــجــــــــــا را کلیک نمایید