شما اینجا هستید   |

فلسفه حقوق کانت و اندیشۀ انسان جهان‌وطن
نوشته دکتر حسین کلباسی اشتری

فلسفه حقوق کانت و اندیشۀ انسان جهان‌وطن

پرسشی که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت نسبت بین فلسفۀ حقوق کانت و تلقی او از انسان، به عنوان موجودی جهان‌وطن است. اگر کانت، حقوقِ خود را با التفات به انسانِ جهان‌وطن تقریر کرده باشد، می‌توان فهمی فرا‌اروپایی از فلسفۀ حقوق وی داشت و فلسفۀ حقوق کانت واجد انسجام و ظرفیت لازم برای استقرار مدنیت در زیست اجتماعی انسان‌ها بوده و این امر بنیانی برای طرح فلسفی صلح پایدار، در نظام فلسفی کانت خواهد بود.
کانت در فلسفۀ حقوق، از حقوق خصوصی و حقوق عمومی به‌تفکیک سخن می‌گوید. حقوق خصوصی به مالکیت محدود می‌شود. انسان آزادی مالکیت دارد اما این آزادی در حقوق کانت مطلق نیست. حق عمومی در فلسفۀ کانت، به سه دستۀ حق حکومت، حق ملی و حق بین‌الملل تقسیم می‌شود. حق خصوصی بسترِ حق عمومی و در حق عمومی، حق حکومت، بستر حق ملی و حق ملی بستر حق بین‌المللی است. بنابراین برای توجیه حق بین‌المللی باید از حق خصوصی آغاز کرد. در نتیجۀ این مراحل است که می‌توان درک کرد کانت متأثر از هابز، ضرورت حکومت را در حفاظت از آزادی افراد می‌داند. پس آزادی فردی حقی طبیعی است که حق حکومت اجتماعی را طبیعی می‌سازد و بر این اساس، مدنیت در شأن اجتماعی انسان‌ها، قابل تحقق خواهد بود.

کلیدواژگان: کانت، فلسفۀ حقوق، جهان وطن، حقوق طبیعی

حسین کلباسی اشتری، محمدجلیل آل‌امین

غرب‌شناسی بنیادی، دوره ۵، شماره ۱، بهار و تابستان ۱۳۹۳، صص ۸۱-۱۰۲

برای مطالعه مقاله ایــنــــجــــــــــا را کلیک نمایید

به اشتراک بگذارید : | | |