حقيقت نفس، مراتب و افعال و نسبت آن با بدن از زمره مهمترين موضوعات فلسفی بوده و هست بگونهيی که شواهد و قراين آن را میتوان در قديمیترين تأملات فلسفی يونانيان و غير اينها ملاحظه کرد. در سنتهای فلسفی عالم اسلام نيز کوششهای دامنهداری برای عرضه علمالنفس متناسب با روح معارف حکمی اسلامی صورت گرفته اما در حکمت متعاليه صدرايی سنخی از علمالنفس عرضه شده است که هم ساحت انضمامی «نسبت مجرد و مادی» را توجيه میکند و هم ساحت نامتناهی «سير و استکمال نفس» را تقرير مینمايد؛ و علاوه بر اينها سازگاری و انسجام کامل خود را با اجزا و کليت ساختار حکمت متعاليه نشان میدهد. درواقع بر پايه نظريات «اصالت وجود»، «حرکت در جوهر» و «حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس» تصويری از نفس انسانی و مقام آن عرضه میشود که هم از مشکلات و تعارضات معمول سنتهای فلسفی در اين زمينه مبراست و هم افق جديدی از وجود آدمی بر مبنای منابع کتاب و سنت را میگشايد که ابعاد وجودی او را متناظر و مضاهی با کل عالم میداند. اگرچه صدرالمتألهين در اين راه از سنتهای مشايی و اشراقی سلف بهره فراوان برده است ولي ابداعات و نوآوريهای او نيز بیبديل و دارای اتقان کمنظير است.
كليدواژگان: پسوخه، پنوما، نفس ناطقه، حدوث جسمانی و بقای روحانی، قوای ظاهری و باطنی
حسین کلباسی اشتری
خردنامه صدرا، پاییز ۱۳۸۶، شماره ۴۹، صص ۸-۲۰
برای مطالعه مقاله ایــنــــجــــــــــا را کلیک نمایید