گفته شده که پایه و تأسیس زیباییشناسی مدرن را در فلسفۀ نقادی کانت باید جستجو کرد، اگرچه قبل از او در آثار متفکرانی چون بومگارتن، هاچسون یا شافستبری نیز میتوان رگههایی از تأملات زیباشناختی را ملاحظه کرد. با در نظر گرفتن اینکه در این عرصه همانند سایر عرصههای اندیشه کانت نوعی تحول و تطور تدریجی دیده میشود، ولی با استناد به سومین نقد کانت، طرح و تبیین پرسش اصلی او، نحوه ورود به حوزه مباحث و جستجوی استعلایی یا مبادی ضروری و کلی احکام ذوقی، پژوهشی حائز اهمیت است.
نظر به اینکه در حوزه زیباییشناسی کانت، صورت احکام ـ یعنی احکام ذوقی ـ بر اساس چهار وجهه نظر کیفیّت، کمیّت، نسبت و جهت بررسی میشود، ظاهراً ابداع کانت چندان برجسته نیست، ولی درواقع با ورود کانت در عرصه بحث و ارزیابی «امر والا» و یافتن مبادی آن در نسبت با قوای شناسایی و توجیه شرایط و متعلقات آن، هرچند مسبوق به تأملات کسانی چون «لونگنیوس» است، ولی پردازش و نتایج حاصل از تأمل کانت در این زمینه و تمایزاتی که در این باب عرضه میدارد کاملاً بدیع ـ و البته بحثبرانگیز ـ است. در این مقاله تلاش میشود ضمن مرور اجمالی موضوع و طرح ملاحظات برخی مفسران کانت، به نتایج حاصل از پژوهش وی نیز نظری افکنده شود.
كليدواژگان: غایتمندی، حکم ذوقی، حس مشترک، امر والا، والای پویا، والای ریاضی
حسین کلباسی اشتری
هستی و شناخت (نامۀ فلسفی)، بهار ۱۳۸۶، شماره ۱۲ (۵۹)، صص ۶۷-۸۶
برای مطالعه مقاله ایــنــــجــــــــــا را کلیک نمایید