این پژوهش در پی یافتن پاسخ این پرسش است که غزالی تا چه حد در ارائۀ تعریفی از نفس پیرو ارسطو بوده است و آیا تفسیر وی از علمالنفس ارسطویی، تفسیری کلامی و الهیاتی است یا تفسیر محض فلسفی است و یا هر دو رویکرد را دربردارد. ارسطو ضمن ارائۀ دو گونه تعریف طبیعی و مابعدالطبیعی از نفس، در تعریف طبیعی نفس را مرتبط با بدن میداند و در تعریف مابعدالطبیعی، آن را مستقل از بدن و شناختش را در ارتباط با شناخت موجود زنده میداند. اما غزالی با رویکردی دینی و از منظر شریعت، شناخت حقیقت نفس را موضوعی مرتبط با حقیقت مرگ و خودشناسی در نظر میگیرد و بر لزوم شناخت نفس انسانی برای نیل به معرفت الهی تأکید میورزد. وی نفس را آینهای میداند که نظاره در آن، دیدار حق را به دست میدهد. غزالی در تعریف فلسفی خود از نفس مانند ارسطو بر کمال اول بودن نفس تصریح میکند و معتقد است نفس فقط با عقل ادراک میشود.
كليدواژگان: علمالنفس، ارسطو، غزالی، تعریف نفس
هاجر نیلی احمدآبادی، حسین کلباسی اشتری
پژوهشهای هستیشناختی، تابستان ۱۴۰۱، سال ۱۱، شماره ۲۱، صص ۳۱۷-۳۴۲
برای مطالعه مقاله ایــنــــجــــــــــا را کلیک نمایید