
مسألۀ تجرد نفس، از مهمترین مباحثی است که همواره کانون توجه متفکران مختلف قرار گرفته است. به عقیدۀ پروکلوس نفس امری غیرمادی و پدیدآورندۀ جسم است بهطوریکه جسم پدیدآمدۀ پدیدآمدۀ پدیدآمده است. غزالی نیز برخلاف اشعریان پیش از خود که اعتقادی به تجرد نفس نداشتند، نفس را مجرد میداند و با استفاده از دلایل عقلی و نقلی در جهت اثبات این مهم میکوشد و معتقد است گرچه عقل قادر است در دفاع از تجرد نفس دلیل اقامه کند، اما نتیجه بایستی از راه شرع اثبات شود. این پژوهش درصدد است که با مطالعۀ تطبیقی ادلۀ ارائه شده توسط پروکلوس و غزالی بر اثبات تجرد نفس، به بیان سنجش نوآوری یا عدم نوآوری غزالی در این زمینه و موافقت یا اختلاف نظر او با پروکلوس بپردازد.
هر دو اندیشمند، ادلۀ فراوانی در اثبات این موضوع مطرح کردهاند که بعضی از این علل در هستۀ بنیادی خود، از قابلیت اشتراک و انطباق با یکدیگر برخوردارند. به این منظور، در مقالۀ حاضر این علل را بر اساس تعریف نفس، علم نفس، حرکت یا خودمتحرِّک بودن نفس و جایگاه نفس در بدن، مورد تأمل و واکاوی قرار میدهیم. فرضیۀ نوشتار حاضر این است که غزالی در برخی از این ادله همنوا با پروکلوس و در برخی دیگر، با رویکردی دینی-کلامی ظاهر میشود و در مقام یک عالم دینی ادلۀ خود را ارائه میکند.
کلیدواژگان: تجرد نفس، پروکلوس، غزالی، تطبیق
هاجر نیلی احمدآبادی، حسین کلباسی اشتری
فلسفه غرب، دوره ۱، شماره ۳، آذر ۱۴۰۱، صص ۹۵-۱۱۰
برای مطالعه مقاله ایــنــــجــــــــــا را کلیک نمایید