دیونوسیوس یکی از مهمترین چهرههای عرفان مسیحی است که بخشهای مهمی از افکارش هنوز هم در عرفان، الهیات و فلسفه مسیحی جریان دارد. عقاید مسیحی و افکار نوافلاطونی بهمنزله دو منبع اصلی آراء وی بشمار میرود که البته در برخی موارد بهجانب یکی و در برخی دیگر بهجانب دیگری متمایل شده است. ازجمله موارد گرایش او به عقاید نوافلاطونی، میتوان به آراء وی درباره تثلیث، خلقت و فرشتهشناسی اشاره کرد. مهمترین محورهای اندیشه وی را میتوان، در ارائه ساختار سلسلهمراتبی برای عالم، بررسی رابطه عقل و ایمان، اعتقاد به تمایز ظاهر و باطن کتاب مقدس و انواع کلام دانست. همچنین در طول تاریخ تعالیم مسیحی به تعالیم او در زمینه «سلوک عرفانی و اتحاد با حق» توجه بسیار شده است.
نظریه سلسلهمراتبی او در باب مراتب ملکوتی، مراتب ملکی و مراتب کلیسایی چنان اهمیتی دارد که برای او لقب «دانشمند سلسلهمراتب» را به ارمغان آورده است. براساس این نظریه عالم دارای نظام سلسلهمراتبی است. در نهایت، تأکید بر «الهیات سلبی» نیز، نقش او را در تاریخ تعالیم مسیحی پررنگتر میکند.
تأثیر اندیشههای وی، بهخصوص در تفکر علمای قرون وسطی و نیز در طول تاریخ بر فلاسفه، شاعران و ادیبان، بسیار مشهود و قابل پیگیری است.
کلیدواژگان: عرفان مسیحی، الهیات تنزیهی، نظام سلسلهمراتبی، وحدت وجود، تفکر نوافلاطونی
حسین کلباسی اشتری، فائزه برزگر
فلسفه دین، دوره ۸، شماره ۹، بهار ۱۳۹۰، صص ۲۵-۵۲
برای مطالعه مقاله ایــنــــجــــــــــا را کلیک نمایید